دست هایش زیر چانه، لب هایش را روی هم محکم می فشارد و نگاهش روی تخته و چشم های معلم می چرخند. گاهی جوابی، درست یا غلط، می دهد. ولی روحش، روی تخته سنگی بالای کوه قاف، به زنجیر باف و زنجیر بلورینش خیره شده.
روی ,زنجیر ,هایش ,تخته ,قاف، ,مانده ,روی تخته ,باف و ,زنجیر باف ,و زنجیر ,زنجیر بلورینش
درباره این سایت